مقاله زندگی سایبری

موعود نامه

مي نويسم براي مردي كه چهار گوشه قلبش شكسته است . . .

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ موعود نامه خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

صحبت کردن با اقوام، از یک سر کره زمین با آن سر دیگر آن، آن هم به صورت تصویری، تصوّر می‌شد که گامی بلند در هر چه بیشتر شدن سطح روابط اجتماعی می‌شود؛ ولی اکنون پس از گذشت چندین سال از فراگیر شدن شبکه‌های اجتماعی، اکنون دیگر برای همه مبرهن شده است که شبکه‌های اجتماعی مجازی، به کمک ارتباط‌های اجتماعی نیامده‌اند؛ بلکه جایگزین آن شده‌اند.

...

و علاوه بر این ارتباط‌های مجازی که در واقع، نیازی به ارتباط ندارند و در نتیجه آسان‌تر و سریع‌تر هستند. آموزش مجازی نیز قرار می‌گیرد که دیگر به طور کلّی، نوجوانان را می‌تواند به دور از جامعه پرورش دهد. امکانی که پیش از این مقدور نبود. از پیامدهای فردگرایی در دل جامعه می‌توان به اهمّیت ندادن به همنوع، ملاک قرار دادن منافع شخصی در تصمیم‌گیری‌ها و در نتیجه منفعت‌گرا شدن، اهمّیت ندادن به ارزش‌های ملّی و مذهبی، اهمّیت ندادن به حفظ بنیان‌های خانواده و پیامدهای مخرّبی از این دست، اشاره کرد. المان‌هایی که در سبک زندگی مردمان مغرب زمین دیده می‌شوند
رسانه‌های مجازی، آموزش‌های مجازی، تفریح‌های مجازی، ارتباط‌های مجازی و غیره و غیره، همگی تجاربی مجازی هستند. در یک تجربه مجازی، بر خلاف یک تجربه واقعی، داده‌هایی که از طریق حواسّ پنج‌گانه ما دریافت می‌شوند، نه در بستر دنیای واقعی؛ بلکه از طریق پایگاه‌های داده مجازی به ما ارسال می‌شوند. حال، با وجود این تفاوت به ظاهر جزئی، این میزان تجربه مجازی که انسان‌ها در روز، با آن مواجه می‌شوند، چه تغییراتی را در زندگی روزمرّه آنها ایجاد می‌کند؟ اینکه تا همین نیم قرن پیش، خبری از کامپیوترهای شخصی نبود، زندگی چه تفاوت‌های با امروزه داشت؟ بیایید این تغییرات را در سه جبهه مورد بررسی قرار دهیم: رسانه‌های مجازی و بحث وابستگی اطّلاعاتی، آموزش و تفریح‌های مجازی و بحث سلامت جسمی و در نهایت، ارتباط‌های مجازی و بحث فردگرایی. ابتدا، وابستگی اطّلاعاتی.

بیولوژیکی یا سایبرنتیکی؟
طرز عملکرد سیستم عصبی بدن انسان، دقیقاً مشابه عملکرد یک سیستم سایبرنتیک است. یک سیستم سایبرنتیک از دو بخش تولید اطّلاعات و تولید انرژی تشکیل می‌شود. در سیستم بیولوژیکی بدن ما، حواسّ پنج‌گانه داده را به مغز می‌دهند و مغز آنها را پردازش کرده، اطّلاعات را از طریق سیستم عصبی به تمام بدن منتقل می‌کند. بخش دیگر سیستم بیولوژیکی بدن ما نیز تولید انرژی از طریق سوخت و ساز است.
امّا در یک سیستم سایبرنتیک: بخش اوّل این سیستم، دریافت داده از طریق حس‌گرها (سنسورها) است. این داده، سپس به یک پردازشگر منتقل شده و داده‌ها پردازش می‌شوند. بعد از این، اطّلاعات به صورت سیمی یا بی‌سیم به دستگاه‌های مرتبط منتقل می‌شوند، مانند دوربین‌های کنترل سرعت. بخش دیگر یک سیستم سایبرنتیک نیز تولید انرژی است.
مهم‌تریم تفاوت بین یک سیستم بیولوژیک و یک سیستم سایبرنتیک در چیست؟ اگر بدن انسان قطع نخاع شود، در واقع سیستم عصبی از گردن به پایین کار نکند، وقتی غذا وارد معده می‌شود، آیا معده از مغز برای هضم غذا دستور می‌گیرد؟ مسلّماً، به دلیل قطع بودن سیستم عصبی، معده به صورت خودکار عمل هضم را انجام می‌دهد. پس، مهم‌ترین تفاوت یک سیستم بیولوژیکی با یک سیستم سایبرنتیکی در این است که در سیستم بیولوژیکی، اجزا به صورت خودکار عمل می‌کنند و لزوماً به اجازه مغز برای عمل کردن نیاز ندارند؛ امّا در یک سیستم سایبرنتیکی، بخش تولید اطّلاعات همواره به بخش تولید انرژی دستور می‌دهد.
پس در یک سیستم سایبرنتیک، ما شاهد وابستگی اجزا به بخش تولید اطّلاعات هستیم، همان سیستم پردازشگر.
از طرفی، اجزای سیستم بیولوژیکی بدن انسان، با هر چه فراگیرتر شدن سیستم‌های سایبرنتیکی، با اجزای سیستم‌های سایبرنتیکی جایگزین می‌شوند؛ به خصوص مغز.

 

چه تفاوتی بین دیدن یک اتّفاق از نزدیک، و خواندن اخبار آن اتّفاق وجود دارد؟ در مورد اوّل، شما داده را از محیط اطراف دریافت کرده و در مغز خود آن را پردازش می‌کنید. نتیجه این می‌شود که شما با فکر کردن، به برداشت خود از آن اتّفاق می‌رسید؛ ولی در صورت خواندن یا دیدن اخبار، شما دیگر داده دریافت نمی‌کنید، بلکه اطّلاعات دریافت می‌کنید. در نتیجه، دیگر نیاز به فکر کردن نخواهید داشت. پس، نقش مغز به عنوان پردازشگر داده مختل می‌شود، یا به عبارت بهتر، رسانه مجازی نقش حس‌گر و پردازشگر را به صورت هم‌زمان بازی می‌کند.
عدّه‌ای باور ندارند که فیلم‌های سینمایی درون‌مایه‌های تفکّری دارند؛ امّا با در نظر گرفتن فرمولی که گفته شد، رسانه‌های مجازی فرصت فکر کردن را از مخاطبان خود می‌گیرند؛ ولی بستر سینما با بستر رسانه‌های خبری متفاوت است.
انسان مدرن دیگر کمتر فکر می‌کند، چون، همان‌طور که گفته شد، انسان مدرن از محیط اطراف خود اطّلاعات دریافت می‌کند و نه داده. رسانه‌های خبری یک نوع اطّلاعات را به مخاطب خود ارائه می‌دهند و رسانه‌های تفریحی نوعی دیگر. در قالب رسانه‌های تفریحی، آن دست از تفکّرات که در زندگی روزمرّه انسان احساس می‌شوند، به مخاطب ارائه می‌شود؛ از آنجایی که مخاطب در مورد آنها تاکنون فکر نکرده است، پس همان اطّلاعاتی را که به او ارائه می‌شود دریافت کرده و می‌پذیرد. در واقع، پیش از اینکه مخاطب به سراغ مطالعه آنها رفته، داده‌ای را در مغز خود پردازش کند و به اطّلاعات برسد، رسانه‌های تفریحی آن اطّلاعات را به فرمت دلخواه خود به مخاطب تحویل می‌دهند و مخاطب نیز دیگر به سراغ آنها نمی‌رود.
پس، در کل، با فراگیری استفاده از رسانه‌های مجازی، بیش از پیش، انسان از تفکّر دور شده و رو به سوی دریافت نه داده، بلکه اطّلاعات می‌آورد. از ثمرات مجازی شدن زندگی روزمرّه، سایبرنتیکی شدن سیستم بیولوژیکی بدن انسان، در نتیجه، وابستگی اطّلاعاتی به رسانه‌ها و بسترهای مجازی است.

تنبلی، گناه کبیره سایبری
در مسیحیت، همانند دین اسلام، اعمالی به عنوان گناه شناخته می‌شوند که به فرد و اطرافیانش آسیب می‌رساند؛ ولی گناهان کبیره، آن دست گناهانی هستند که پیامدهای آنها، آن گناه را نابخشودنی می‌کنند. از جمله این گناهان، تنبلی است.
در کنار بحث سلامتی و تنبلی، که نیازی به بررسی آن نیست، می‌توان به بی‌مسئولیتی، سست شدن پایه‌های خانواده، تن در دادن به هر اسارت و بندگی و عدم تلاش برای تغییر دادن اوضاع بد زندگی و زمینه بروز دیگر گناهان در انسان اشاره کرد؛ ولی با این حال، در دنیای مدرن امروزه، روز به روز از حجم فعّالیت‌های روزانه هر انسان کاسته شده و به حجم فعّالیت‌های مجازی یا فکری افزوده می‌شود؛ ابتدا، استفاده از خودرو، و بعد استفاده از کنترل از راه دور برای روشن و خاموش کردن لامپ‌های خانه. دلیل این تغییرات نیز روشن است: روزی، نیاز بود که انسان همچون ماشین کار کند، پس فعّالیت‌های بدنی بالا بود. امروزه، ماشین‌ها پیشرفته شده‌اند و انسان تنها نیاز دارد تا بر آنها نظارت کند، پس به جای صرف زمان برای انجام کارهای بدنی، انجام این کارها را به ماشین‌ها محوّل می‌کنیم و خود بر روی یک صندلی پشت یک میز به تماشای آنها می‌نشینیم.  اصلاً هم اهمّیتی ندارد که این تغییرات، تغییرات ناسالمی برای طرز زندگی یک انسان هستند، چون، همان‌طور که مارکس هم پیشنهاد داده، همه چیز به پول ختم می‌شوند. پس همچنان، همانند دوران انقلاب صنعتی، سبک زندگی انسان‌ها تابع تغییرات روند تولید و کار کارخانه‌ها دارد.
در کنار تفریحات مجازی، آموزش مجازی نیز قرار می‌گیرد، که صرف زمان برای آموختن را کاهش می‌دهد، کارایی آموخته‌های دانش‌آموز را مطابق با سبک زندگی امروزه بالا می‌برد (یادگیری طرز استفاده از کامپیوتر و اینترنت می‌تواند برای آینده شغلی دانش‌آموزان بهتر باشد)، در بیشتر مواقع، راندمان یادگیری را بالا می‌برد و مزایایی دیگر؛ ولی در مقابل با همه اینها، تنبل و ناسالم بار آمدن دانش‌آموزان هم قرار می‌گیرد. اینکه شما دوره‌های درسی را به صورت انتخابی و به طور جداگانه و به صورت مجزّا از یکدیگر فرا بگیرید، تنها یک معنا دارد: حذف نهادی به نام مدرسه. در کنار مشکلات سلامتی و اخلاقی این تخریب، پیامدی مهم‌تر قرار می‌گیرد: فردگرایی.

ارتباط بدون نیاز به ارتباط
صحبت کردن با اقوام، از یک سر کره زمین با آن سر دیگر آن، آن هم به صورت تصویری، تصوّر می‌شد که گامی بلند در هر چه بیشتر شدن سطح روابط اجتماعی می‌شود؛ ولی اکنون پس از گذشت چندین سال از فراگیر شدن شبکه‌های اجتماعی، اکنون دیگر برای همه مبرهن شده است که شبکه‌های اجتماعی مجازی، به کمک ارتباط‌های اجتماعی نیامده‌اند؛ بلکه جایگزین آن شده‌اند. و علاوه بر این ارتباط‌های مجازی که در واقع، نیازی به ارتباط ندارند و در نتیجه آسان‌تر و سریع‌تر هستند. آموزش مجازی نیز قرار می‌گیرد که دیگر به طور کلّی، نوجوانان را می‌تواند به دور از جامعه پرورش دهد. امکانی که پیش از این مقدور نبود. از پیامدهای فردگرایی در دل جامعه می‌توان به اهمّیت ندادن به همنوع، ملاک قرار دادن منافع شخصی در تصمیم‌گیری‌ها و در نتیجه منفعت‌گرا شدن، اهمّیت ندادن به ارزش‌های ملّی و مذهبی، اهمّیت ندادن به حفظ بنیان‌های خانواده و پیامدهای مخرّبی از این دست، اشاره کرد. المان‌هایی که در سبک زندگی مردمان مغرب زمین دیده می‌شوند.
در واقع، افزایش استفاده از شبکه‌های اجتماعی، نه برای حفظ صله رحم، بلکه برای آسان‌تر و سریع‌تر کردن آن بوده است. در نهایت، این روند نیز به قطع شدن این ارتباط‌ها منجر می‌شود.

سبک زندگی سایبری
با تمام این تفاسیر، باز هم ملّت‌ها به گسترش استفاده از این سیستم‌های سایبرنتیکی ادامه می‌دهند. چرا؟ چون به آنها گفته شده است که نشانه یک ملّت پیشرفته، هر چه فراگیرتر شدن استفاده از اینترنت و کامپیوتر است و جذّابیت‌های بصری نیز همواره سبب استقبال مردم از این دست از امکانات شده است.
مسلّماً، جدا شدن از این امکانات، نه شدنی است و نه عاقلانه. با ضرب‌آهنگ تند زندگی در دنیای امروزه، دیگر نمی‌توان انکار کرد که عدم یادگیری طرز استفاده از کامپیوتر مساوی است با بی‌سوادی؛ ولی آنچه انجام آن ضروری است، همان‌طور که در این متن نیز عنوان شد، جلوگیری از جایگزین شدن آنها به جای المان‌های طبیعی زندگی روزمرّه انسان است، جلوگیری از بی‌فکر بار آمدن مردم که آنها را از نظر اعتقادی ضعیف و فریب دادن آنها را آسان‌تر می‌کند؛ جلوگیری از جایگزینی تفریح‌ها و آموزش‌های مجازی که جوانان را از نظر فیزیکی ضعیف می‌سازد و جلوگیری از جایگزینی شبکه‌های اجتماعی، که آنها را از نظر احساسی تهی و ضعیف می‌کند.
قطعاً، سیاست‌گذاری‌های صحیح برای رسیدن به این مقاصد از طرف دولت و نهادهای مربوطه ضروری است؛ ولی نشان دادن و فهماندن پیامدهای این تغییرات به مردم نیز می‌تواند گام مهمّی باشد. بر خلاف غربی‌ها که از رسانه‌های تفریحی برای مسخ کردن مردم استفاده می‌کنند، ما می‌توانیم با بهره‌وری از همین رسانه‌ها، آگاهی مردم در این زمینه‌ها را افزایش دهیم؛ إن شاء الله.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ دو شنبه 31 فروردين 1395برچسب:سایبری,زندگی,, ] [ 15:0 ] [ گمنام ]

[ ]